صفحه اصلي انجمن سايتثبت نامآرشيو نقشه سايتطراح قالب تماس با ما | |||
تبلیغات
خسرو شکیبایی:
تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش، و نمیتونست بگه... دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن.! دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو... اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده خودشو زده به خواب...!
زمان ارسال:دوشنبه 28 مهر 1399
نویسنده:مهسا روزمهر
بازديد:75
ارسال نظر براي اين مطلب
|
آخرین مطالب
مطالب تصادفي
نویسندگان وبلاگ
آرشیو
|